جدول جو
جدول جو

معنی اشک سیزدهم - جستجوی لغت در جدول جو

اشک سیزدهم(اَ)
سیزدهم یا ارد اول. پس از برادر بتخت سلطنت تمام ایران نشست. برخی تاریخ جلوس او را 56 قبل از میلاد و برخی 55 قبل از میلاد نوشته اند ولی بظن قوی سال دوم صحیح تر است. وی نخستین شاه ایران بود که در زمان سلطنتش دولت ایران مجبور گردید با دولت روم دلیرانه پنجه نرم کند. زمان سلطنت وی مهمترین قسمت دورۀ پارتی تاریخ ایران است. در این دوران جنگ حران روی داد و هم در این روزگار جنگ تعرضی و حملۀ دولت پارت بطرف مغرب وقوع یافت و اگرچه در بادی امر پارتی ها پیشرفتهای سریعکردند ولی بعد این جنگ را باختند. دو جنگ مزبور این مسئله را که حدود دو دولتی که عالم آن روز را در حیطۀ اقتدار خود داشتند کجا باید باشد، حل کرد و رود فرات را حد فاصل قرار داد. در حقیقت این دو جنگ خبر داد که نتیجۀ روابط دولت ایران و روم با یکدیگر و اوضاع و احوالی که از این روابط حاصل خواهد شد چه خواهد بود. به روم گفته شد:: در کنار فرات بایست زیرا از عهدۀ ایران پارتی برنیائی. و به ایران پارتی: تو هم بایست، چه به حدود ایران هخامنش از طرف مغرب نرسی. سلطنت ارد یا اشک سیزدهم از 56 تا 37 قبل از میلاد بود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
یازدهم یا فرهاد سوم. فرزند سنتروک بود و پس از مرگ پدرش بر تخت نشست. وی در آغاز میخواست مانند پدرش در جنگهای مهرداد ششم پنت با رومیها بیطرف بماند ولی هنگامی که پومپه سردار نامی روم به آسیای صغیر آمد، جدالهای سال 66 قبل از میلاد شروع شد. در هر حال اشک یازدهم پادشاهی عاقل و شجاع بود و درمواقع مشکل، خود را نمی باخت. پومپه یکی از سرداران نامی روم بود و پس از مستأصل کردن شخصی مانند مهرداد ششم پنت میتوانست به ایران حمله آورد ولی اشک یازدهم حاضر نشد فروتنی کند و بگفتۀ راولین سن سخنانش به پومپه ’دیکتاتوریانه’ بود. اشک یازدهم نخستین پادشاه پارت بود که بدست پسرش کشته شد. از این زمان پدرکشی، بعد برادرکشی در خانوادۀ اشکانی شروع شد. سلطنت او از 67 تا 60 قبل از میلاد بود. (از ایران باستان صص 2282- 2290). و رجوع به صفحات مزبور و فرهاد سوم شود، آب چشم که از گریه واندوه زاید. کذا فی الادات و القنیه. (مؤیدالفضلا). اشک غم. (رشیدی). کنایه از اشک ماتمین و غمگین باشد. (هفت قلزم). اشکی که از گریۀ غم بریزد:
چنان محوم که اشک تلخ در چشمم نمیگردد
قیامت گر نمکدان بشکند در چشم حیرانم.
صائب.
و در مؤیدالفضلا نوشته اشکی که از درد فراق برآید، تلخ باشد و نیز گرم بود، بخلاف اشک خوش و فرح که آن شیرین و سرد بود. (آنندراج) :
بیتی دو سه زارزار برخواند
اشکی دو سه تلخ تلخ بفشاند.
نظامی.
اشک شور. اشک نیمشور. اشک خوش نمک. (آنندراج) ، کنایه از شراب انگوری. (برهان) (هفت قلزم)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
هیجدهم یا اردوان سوم. از 10 تا 42 میلادی پادشاه بود ولی بعضی آنرا تا 42 و برخی... تا 40 میلادی میدانند، اگر سلطنت او را بعد از رفتن ونن به ارمنستان بدانیم، از 17تا 42 میلادی است. وی شخصی تندخو و شدیدالعمل بود و گمان میرود که جهت انقلابات داخلی هم عدم اطمینانی بوده که نجبا از او داشته اند. بهرحال سلطنت او به اغتشاشات و انقلابات و جنگها گذشت و ایران در زمان او ضعیف شد. اردوان استقامت رأی داشت ولی عاقل نبود. بهترین دلیل این نظر، نوشتن نامۀ وهن آمیزی به تی بریوس قیصرروم است، در ابتدا و در آخر تمکین به اینکه از ارمنستان صرف نظر کند و به امور آن مملکت دخالتی نداشته باشد. بنابراین اردوان سوم، دوم پادشاه ایران پارتی است که ارمنستان را به رومیها واگذاشت (نخستین بار این کار را فرهادک کرد). (تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2413). و رجوع به صص 2394- 2413 و اردوان سوم شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نوزدهم یا بردان. محققاً معلوم نیست که پس از اردوان کی بتخت سلطنت نشسته است. برخی از مورخان گویند: بردان پسر اردوان بتخت نشست زیرا از زمان پدرش به این امر خطیر معین شده بود و مدعی نداشت، ولی بعضی معتقدند که گودرز پسر اردوان سوم بجایش نشست و اگر شقی نبود، میتوانست بی مدعی سلطنت کند. ممکن است بگوئیم هر دو روایت صحیح است، به این معنی که گودرز قبل از بردان بتخت نشسته ولی چند روزی بیش نتوانسته بر سریر مزبور بماند. سلطنت بردان را برخی از سپتامبر (اواخر شهریور) 42 تا 46 میلادی و مورخ دیگری آنرا از 40 تا45 میلادی نوشته است که آخرین سکۀ او از اوت 45 است. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 صص 2413- 2417 شود
لغت نامه دهخدا